بانگ زند : خریدار من ؟
شیفته ی نرگس بیمار من ؟
باز زشادی ؛ به ملال آمدم
از تب بگذ شته به حال آمدم
مرغ دلم ؛ مانده ز پرواز شد
زندگی ام در قفس آغاز شد
دشمن تازی نفسم را گرفت
بی همه کس جمله کس را گرفت
در دل من ؛ شوق بهاران کجاست ؟
چشمه کجا ؛ جویکناران کجاست ؟
چشمه ی ما چشمه ی خون است و بس
عطر چمن ؛ بوی جنون است و بس
کی به نظر نسترنی دلکست ؟
دیدن هر نسترنم آتشست
نویسنده: بیقرار(سه شنبه 87/1/27 ساعت 10:46 صبح)